تولید کننده آموزش و محصولات مبتنی بر برنامه نویسی مدرن

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «پروژه» ثبت شده است

از کجا شروع کنیم به جمع کردن رزومه ؟

#سوال و #جواب

سوال :
تازه شروع کردم به یادگیری و نمیدونم از کجا شروع کنم که بتونم کار بکنم و شرکت ها چی میخواند ؟

جواب :
شرکت ها توانایی میخواند ولی از اون مهم تر براشون اثبات توانایی هست خب این به چند روش امکان پذیره
- یکی این که سابقه کار توی شرکت داشته باشی که خب تا سابقه نداشته باشی معمولا استخدامت نمیکنند برای همین به عده میرند کارآموزی و یه مدت مجانی کار میکنند که شاید شرکته نگهشون داره و یک سال سابقه کار براشون درست بشه البته یه عده هم میرند کارآموزی که کار یاد بگیرند و توی محیط واقعی کار کنند
- یه راهش اینه که نمونه کار داشته باشی مثلا پروژه های انجام شده که البته سخته بدون مشتری پروژه ای بزنی که واقعا نیاز جامعه باشه ولی میتونی توی پروژه هایی که میزنی توانایی هات رو به نمایش بذاری مثلا اگر vtk بلدی یه پروژه هرچند ساده باهاش بزنی یا ...
- راه بعدی مشارکت توی پروژه های اوپن سورس هست یعنی یه پروژه بزرگ پیدا کنی بری مشکلاتی که دارند رو حل کنی پیدا کردن مشکل رو میتونی از روی ایشو هایی که توی گیتهاب میزنند پیدا کنی اما کار کردن روی این پروژه ها به شدت سخته ولی خب قرار هم نیست آسون باشه باید یاد بگیریم با بقیه توی یک پروژه همکاری کنید و روی کد بقیه کار کنید و کد بقیه رو بفهمید ولی یه همکاری خوب توی یک پروژه اوپن سورس هم میتونه حسابی چیز یادتون بده هم میتونه به عنوان یک نمونه کار خوب ارائه بشه

ان شاء الله سر فرصت پروژه های اوپن سورسی که توی حوزه های مختلف ارزش کار کردن دارند رو معرفی می‌کنم

موفق و پرکار باشید

کانال تلگرام  

۰۱ تیر ۹۹ ، ۱۹:۱۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بهنام صباغی

رمان ، داستان کوتاه یا شعر

خیلی وقتا فکر میکنم این که کتاب بنویسم و توضیح بدم چیزایی که بلدم رو بیشتر به بقیه کمک میکنه یا این که مقاله بنویسم یا این که پروژه بنویسم اوپن سورس منتشر کنم
نمیدونم در جریان هستید یا نه من توی دنیای واقعی داستان نویس هم هستم همیشه هم این قضیه رو داشتم که بیشتر رمان مینوشتم خب توضیح میدی همه چیز رو و قشنگ منظور و حست رو منتقل میکنی ولی حقیقت اینه که همیشه کسانی که داستان کوتاه مینوشتند رو تحسین میکردم البته اونهایی که خوب می‌نوشتند چون توی میزان کمتری از نوشته دقیقا فضا و اصل مطلب رو منتقل می‌کردند اما از اون بیشتر همیشه شاعرای خوب رو تحسین میکردم توی چندین بیت هم فضا رو شکل میدند هم اصل حرف رو میزنند خیلی هنرمندانست

و اما ارتباط این دو موضوع این هست که کتاب مثل رمان میمونه آدم میتونه توش روده درازی کنه و همه چیز رو انقدر توضیح بده که مطمئن بشه واضح شده برای خواننده اما مقاله مثل داستان کوتاه هست توی یک مقاله اصل مطلب رو جا میندازی و کاربر میتونه تصمیم بگیره که روی این مضووع ادامه بده و این مضووع به دردش میخوره یا نه ولی پروژه دقیقا مثل شعر هست توی چند خط کد میشه همه چیز رو منتقل کرد هم توضیح هم کاربرد هم کارکرد هم چگونگی استفاده و ...
نظرتون چیه ؟
 

کانال تلگرام

۲۸ خرداد ۹۹ ، ۰۰:۳۶ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
بهنام صباغی

درآمد خارجی خرج داخلی سود یا ضرر

با سلام

با توجه به بالا گرفتن بحث قاچاق و صادرات دام‌ها ماده به خارج از کشور که باعث میشه توی سال‌ها آینده به مشکل کمبود گوشت و محصولات دامی دچار بشیم داشتم فکر می‌کردم به این که این مسئله گریبانگیر ما توی برنامه‌نویسی هم هست در واقع یک بحثی که هست محاجرت برنامه‌نویسان و محندسان نرم‌افزار خوبمون به خارج هست و یکی از بحث های دیگه کسانی هستند که میمونند ولی فقط دورکاری میکنند و از خارج پروژه می‌گیرند.

اونهایی که میرند که مشخصه ضرری که دارند وارد می‌کنند در واقع حاضر نیستند توی ایران کار کنند و این باعث میشه متخصص کم باشه و وقتی لازم داریم مجبور بشیم از متخصصین کشور‌های خارجی استفاده کنیم.

اما کسانی که از داخل پروژه رو از خارج میگیرند و انجام میدند هم به نوبه خودشون ضرر دارند و فکر میکنند دارند با وارد کردن دلار و صادر کردن دانش به کشور خدمت می‌کنند. ولی چیزی که من فکر میکنم ممکنه مشکل ایجاد کنه اینه که یه نیرو که دورکاری میکنه در واقع داره در یک جهت فنی به یک تیم خارجی کمک میکنه و بحث مدیریت پروژه یا همکاری توی محیط واقعی رو یاد نمی‌گیره و وقتی مثلا نیاز باشه یک کار داخلی در حجم گسترده انجام بشه توی بحث مدیریت پروژه مشکل دارم تازه اگر بشه این نیرویی که دورکاری می‌کنه رو متقاعد کرد که با شرکت‌های داخلی کار کنه چون معمولا ترس داره از این که شرکت داخلی فقط برای یک پروژه بخوادش و اینم هست که حاضر نیست مزایای دورکاری رو کنار بذاره و شرکت‌های داخلی هم با توجه به ضربه‌هایی که از دورکاری افرادی با توانایی کم خوردند حاضر به دورکاری نیستند.

در کل همونطور که داریم توی بحث دام به مشکل میخوریم به نظرم توی بحث نیروی خوب برای انجام پروژه‌های برنامه‌نویسی بزرگ هم به مشکل یه مقداری خوردیم و یک مقدار بیشتری خواهیم خورد اگر با همین فرمون پیش بریم.

در انتها اینو بگم که به کسی بر نخوره و نگید اومدی مهندس نرم افزار و برنامه نویس رو با دام مقایسه کردی این که بحث دام رو گفتم صرفا برای این بود که میخواستم بگم چی باعث شد به این فکر بیوفتم و الهام گرفتن از طبیعت و محیط اطراف هم اشکالی نداره هموطور که از مورچه برای الگوریتم الهام گرفته میشه از دام هم برای تشخیص مشکلاتمون الهام بگیریم بد نیست ادای آدمای خیلی خیلی فهمیده رو در نیارید اصل مطلب رو بگیرید.

۲۳ بهمن ۹۷ ، ۲۲:۵۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بهنام صباغی

اشتراک یک تجربه : قسمت سوم اولین پروژه و شروع کار جدی

بنام خدا

خب به اینجا رسیدیم که از پروژه گرفتن نا امید شده بودم و میخواستم برم توی گلخونه پدری مشغول به کار بشم که پروژه قرعه کشی بهم خورد همون زمان که داشتم اون رو انجام میدادم یکی از دوستان بهم پیام داد توی تلگرام و گفت

ـ یه پروژه هست میتونی بزنی ؟

من در مورد پروژه و زمانش پرسیدم بهم یه پی دی اف داد دیدم پروژه بهش میخوره سنگین باشه و صنعتی هم هست برای یک معدن بود انگار ولی درست نمیدونستم چی هست و چی میخواند و زمان گفته شده هم دو ماه بود به نظرم کم اومد گفتم یک نفری نمیشه انجام داد و بیخیالش شدم چند ده دقیقه ای بعد یکی پیام داد گفت

- سلام جناب صباغی راستش ما یه پروژه داریم

من شک کردم حتما همونه ولی به روی خودم نیاوردم( با عرض معذرت از مدیر شرکتی که توش کار میکردم برای همین پروژه معدن در واقع ایشون بهم پیام دادند )

گفتم ـ خب بفرمایید چی هست پروژتون و چقدر زمان داره

مدیر ـ والا ما برای فاز اولش دو ماه زمان در نظر گرفتیم و از شما میخوایم مشاور ما باشید توی این پروژه ما خودمون یک شرکت نرم افزاری هستیم که تجربه کمی توی این زمینه داریم میخواستیم اگر امکانش هست شما به تیممون آموزش بدید و انشاء الله کار رو پیش ببریم البته پروژه احتمالا تا عید ادامه داره ولی برای فاز اول زمانی که داریم محدوده

من پیش خودم حساب کردم دیدم من اگر یک نفری هم میدادند بهم این پروژه رو میتونستم توی سه ماه انجام بدم حالا که خودشون سه تا نیرو دارند و قراره آموزش بدم که صد درصد کار تموم میشه و مشکلی نیست

در مورد خود پروژه هم گفت : ما میخوایم یه مدل سه بعدی معدن رو نشون بدیم و روش بتونیم نواحی رو انتخاب کنیم

بهش گفتم اگر امکانش هست یه مهلتی بدید بررسی کنم خبر میدم

رفتم توی مثال های کیوت (Qt) دیدم همچین مثالی رو اصلا خودش داره که یه مدل سه بعدی نشون داده و با کلیک روش یه ناحیه انتخاب میشه اومدم بهش گفتم

ـ مشکلی برای انجامش نیست خود کیوت هم مثال ازش داره

از مثال کیوت هم براش فیلم فرستادم به شدت شگفت زده شد و گفت

- این دقیقا همون چیزی هست که ما میخوایم فقط با یکم تغییر پس میتونیم همکاری داشته باشیم ؟

راستش برام خیلی عجیب بود که چرا وقتی فهمید مثال آمادش هست و میتونه با کمی تغییر بکندش اونی که میخواد چرا منو مپیچوند ؟ منم قول کردم و گفت

- اگر لازم باشه برای مدت مثلا یک هفته بیاید یزد برای آموزش تیم که مشکلی ندارید ؟

من ـ نه مشکلی نیست لازم باشه میتونم بیام در حد یک هفته

مدیر - بی زحمت نمونه کارهاتون رو برام بفرستید بررسی کنم

اینجا بود که انگار آب یخ ریختند روم چون خیلی نمونه کار بزرگی نداشتم که بشه ارائه داد ولی یه دوره آموزشی داشتم و یه کتاب ترجمه شده از روی یه مقاله روی وب و یه پروژه بازی دوز با کیوت و چند تا خورده پروژه دیگه همون ها رو با آب و تاب توضیح دادم براش و فرستادم

مدیر - پس من بهتون خبر میدم

ادامه مطلب...
۱۶ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۳:۱۹ ۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
بهنام صباغی

اشتراک یک تجربه قسمت اول

با سلام

دوستان میخوام توی این سری مطالب براتون در مورد تجربیاتی که کسب کردم بگم و البته ممکنه اینها تجربیات یونیک من باشه با توجه به مسیری که رفتم و پیشامد هایی که برام پیش اومده ممکنه هرکس تجربه متفاوتی داشته باشه و ممنون میشم اگر بقیه دوستانی که تجربه دارند توی نظرات به اشتراک بگذارند .

 

مقدمه

من تجربیات خودم از این دور‌ه‌های زمانی توی فرایند یادگیری رو براتون میگم امیدوارم مفید باشه .

  • خیلی از دوستان نمیدونند از کجا شروع کنند و مدام دنبال این هستند که از کجا و با چی شروع کنند ؟
  • خیلی دیگه از دوستان شروع کردند پیش رفتند و به جایی رسیدند که فهمیدند اشتباه ابزار و زبانشون رو انتخاب کردند حالا میخواند بدونند باید چکار کنند ؟

  • یک سری از دوستان زبان درستی رو انتخاب کردند و توی بیس اون زبان حرفه‌ای شدند ولی نمیتونند کار بگیرند چون همیشه کارهایی که میخوره یه بخش بزرگی داره که استفاده از یک کتابخانه خاص رو میطلبه و نمیدونند باید چکار کنند چون یاد گرفتن یک کتابخانه که زمانبر هست و ممکنه فقط توی اون یک پروژه به کارشون بیاد میخواند ببینند آیا باید یک کتابخانه خاص که خیلی پر کاربرد هست رو یاد بگیرند ؟

  • یک سری از دوستان از این مراحل رد شدند و دارند کار میکنند ولی مدام توی پروژه های بقیه کد میزنند و وقتی میخواند خودشون پروژه بگیرند به مشکلات خیلی بزرگتری میخورند مثلا این که ساختار برنامه مدیریتش سخته و با بزرگ شدن از دست ادم در میره یا وقتی بزرگ میشه و پیش میره متوجه میشی یه جایی رو اشتباه کردی که نیاز هست برگردی و از صفر بیس کار رو دوباره بزنی و این خیلی زمانبر هست و میخواند بدونند راه درستش چی هست ؟

  • یک سری از دوستان میتونند خودشون خوب کار کنند و ساختار یک برنامه رو به تنهایی خوب شکل میدند ولی وقتی قراره یا یک سری برنامه نویس دیگه کار کنند مدیریت اونها در کنار کد زدن براشون خیلی عجیبه و هر کاری میکنند یکجای کار از دستشون در میره و اگر هم بخواند زمانی زیادی روی تربیت تک تک افراد گروه بگذارند باعث میشه از زمان تعیین شده بزنند بیرون و این اصلا خوشایند نیست و دنبال راهکار می‌گردند

  • یک سری از دوستان کارشون خوبه ولی ترس از گرفتن پروژه های بزرگ دارند و نگران این هستند اگر زمان بندیشون درست نباشه چه اتفاقی میوفته ؟

  • یک سری از دوستان کارشون خوبه و کم وبیش توی کار پیش رفتند و حالا نمیدونند باید به تحصیل کنار کار ادامه بدند یا فقط وقت طلف کردن هست و رهاش کنند ؟

  • یک سری سر دو راهی موندند که وقتی در این حد حرفه‌ای هستند و از اونطرف هم درخواست کار براشون هست برند یا بمونند ؟

و مشکلات دیگری که بعدا به این لیست اضافه خواهد شد یا از این لیست جا افتاده .

خب همونطور که احتمالا متوجه شدید قرار نیست همه این قضایا رو توی یک پست براتون شرح بدم و به مرور پست های این سری منتشر می‌شوند ولی لینک تمام پست ها در این پست قرار می‌گیرد پس حتما این پست رو به بوکمارک های خودتون اضافه کنید تا بتونید این سری رو دنبال کنید .

نام و لینک بقی قسمت ها در ادامه مطالب

 

۱۵ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۲:۰۷ ۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
بهنام صباغی