به نام خدا

من هم اوایل که میخواستم شروع کنم کلی سر در گم بودم و یادمه توی دوره راهنمایی اولین بار به ذهنم رسید که برنامه نویس کامپیوتر بشم ولی با گذشت زمان به این نتیجه رسیدم که هک خیلی هیجان بیشتری داره و تصمیم گرفتم هکر بشم و در به در دنبال راهی بودم که به خواستم برسم البته انکار نمیکنم مدتها بود دنبال یه کتاب میگشتم که بخونم و هکر بشم چون هیچ دید درستی از این فضایا و فضای موجود نداشتم ولی به دلیل درگیری با تحصیل و هم زمان کار کردن توی گلخونه پدریم کم کم تبش خوابید ولی به عنوان هدفم باقی موند و تصمیم گرفتم از مسیر تحصیل بهش برسم اون زمان یادمه برنامه تلوزیونی توی شبکه 7 ، شبکه آموزش ، رو دنبال میکردم فکر میکنم اوایل اسمش صفر و یک بود بعد شد برخط و بعد اگر اشتباه نکنم شد برنامه کافه فناوری و رفت شبکه 4 این اواخر هم مجریش آرش برهمند بود یادمه توی این برنامه یکبار از یکی از اساتید دانشگاه امیر کبیر دعوت کرده بودند اسمش رو یادم نیست دقیق فکر میکنم سهیل بود اسم اون استاد و داشت در مورد همه چیر صحبت می‌کرد یکجا رسید به سوالات بینندگان یکی پرسیده بود "چطوری هکر بشم ؟" و این دقیقا سوال من بود جالب بود بعد شنیدن این سوال اون استاد دانشگاه خندید و گفت :

- هکر شدن به این راحتی نیست و اینطوری نیست شما شب بخوابید صبح هکر از خواب بیدار بشید هکر شدن یک پروسه کاملا زمانبر هست و نیاز داره شما سطح دانش بالایی از حوزه کامپیوتر و شناخت سیستم ها و زبان ها و شبکه داشته باشید و هیچ کتابی وجود نداره شما بخونید و هکر بشید شاید لازم باشه سالها وقت بگذارید کتابهای مختلف بخونید تا بتونید به این حوزه ورود پیدا کنید البته اینجا هم رسانه ملی هست و من نمیتونم خیلی مسئله رو باز کنم ولی در این حد بگم که اگر میخواید یک هکر خوب بشید سعی کنید یک امنیت شبکه کار خوب بشید و فرق این دوتا این هست که امنیت شبکه رو کسی میتونه تامین کنه که یک هکر قدر باشه و از اون هکر قدر هم یکم بیشتر بلد باشه و دانشش رو در جهت مثبت استفاده کنه .

اینجا بود که مجری پرید وسط حرفش و گفت :

- خیلی هم عالی به عنوان کسی که نمیتونه راهنمایی کنه خیلی هم خوب راهنمایی کردید . خب سوال بعدی رو میپرسم دوستی پرسیدند که با چه زبانی شروع به کار کنم ؟

استاد دانشگاه گفت :

- ببینید قرار نیست شما با یک زبان کار کنید و همه کارهاتون پیش بره ولی برای شروع به نظر من زبان سی پلاس پلاس خوبه چون توی زمینه های مختلفی مثل صنایع فضایی و نوشتن برنامه های بزرگ و صنعتی و حتی ویروس نویسی استفاده میشه

باز مجری اومد و گفت :

- خیلی هم ممنون از راهنمایی های شما

اینجا فهمیدم این پروسه زمانبر هست و سی پلاس پلاس یک زبان عالی برای کار هست بعد رفتم دنبال یاد گرفتنش یکم جستجو کردم و دیدم همه میگند برای یاد گرفتن سی پلاس پلاس باید اول سی رو یاد گرفت (که البته اشتباه میکردند ولی من اون زمان نمیدونستم ) بعد رفتم دبنال یاد گرفتن سی و دیدم خیلی مباحثش سنگین بود خلاصه رسید به انتخاب رشته توی دبیرستان و گیر کردم سر این که برم رشته کامپیوتر توی هنرستان یا برم رشته ریاضی و از دانشگاه کامپیوتر و برنامه نویسی رو دنبال کنم ؟ با تحقیقاتی که اون زمان کردم به این رسیذم که ریاضیات نقش مهمی توی برنامه نویسی دارند و ترجیه دادم برم رشته ریاضی و از اونجا مسیر رو ادامه بدم و همین کار رو کردم ولی موقع کنکور که شد به شدت درگیر شدم که کدوم دانشگاه بهتره برای رشته برنامه نویسی  خیلی جستجو کردم و همه دانشگاه های تاپ کشور مثل امیر کبیر و شریف رو توصیه کرده بودند البته بیشتر امیر کبیر رو توصیه کرده بودند و من هم یه مدت هدفم رو گذاشتم قبول شدن توی امیر کبیر ولی این وسط زد و عاشق شدم یکی از اون عاشق های شدید که برای رسیدن به عشقش هر کاری میکنه و این شد که دیگه کم کم درس خوندن رو شل کردم تا همین دانشگاه شهر خودم که تازه تاسیس هم بود و دو سال از تاسیسش میگذشت قبول بشم و همین هم شد البته زیادی شل کردم و شبانه قبول شدم . وقتی قبول شدم رفتم دانشگاه برام درس برنامه نویسی به شدت جالب بود و استاد با یاد دادن زبان سی پلاس پلاس با کتاب آموزش مبانی کامپیوتر و برنامه نویسی به زبان ++C که انصافا کتاب خوبی بود و ازش راضی بودم برای شروع عالی بود ولی من همون اواسط ترم یک بود که دیدم نوشته حالا شما میتونید یک بازی دوز رو بنویسید ولی با چیز هایی که من توی ذهنم بود اصلا هیچ ایده ای در مورد نوشتن بازی نداشتم چون داشتم توی کنسول برنامه مینوشتم بعد این رو با یکی دیگه از دوستانم که اون هم ه شدت علاقمند بود ولی قبلا برنامه نویسی رو با کیو بیسیک شروع کرده بود پرسیدم گفت کاری نداره باید با کاراکتر ها صفحه رو طراحی کنی و همین شد که من نشستم پاش و اولین بازی دوزم رو نوشتم که فکر میکنم سورسش رو ندارم ولی احتمالا توی همین سایت منتشرش کردم فایل اجراییش رو نمیدونم کار میکنه یا نه ولی اون زمان برای من کار میکرد و این شروعی بود بر شروع برنامه نویسی من و همون ترم اول کل کتاب رو خوندم و شی گرایی رو که استاد گذاشته بود برای برنامه نویسی پیشرفته خوندم و یاد گرفتم یه مقداری استاد توی برنامه نویسی پیشرفته روی ساختمان داده تمرکز کرد و من خیلی راحت متوجه لیست های پیوندی و ... میشدم برای خودم هم جالب بود خلاصه ترم بعدش درست ساختمان داده برداشتم و من و همون رفیقم که از قبل شروع کرده بودیم رو استاد به محض این که فهمید برنامه نویسیمون رو 20 گرفتیم گفت شما نمیخواد امتحان بدید نمرتون 20 هست البته قبل این بردمون پای تخته یادمه یک جلسه داشت لیست های پیوندی رو توضیح میداد من گفتم:

-استاد فهمیدیم دیگه حله برو بعدی

استاد ماژیک رو به طرفم گرفت و گفت

ـ اگر فهمیدی بیا کدش رو بنویس

منم رفتم پای تخته و کدش رو که از قبل برای برنامه نویسی پیشرفته خونده بودم رو نوشتم استاد کلی تشویقم کرد و گفت این یه ادم موفق هست تو نمیخواد امتحان بدی فقط بیا اسمتو بنویس برگه سفید بده من بهت 20 میدم .

ولی نه نمره 20 برنامه نویسی نه نمره 20 ساختمان داده بهم کیف نمیداد دنبال یه چیزی بودم که حس خوبی ازش داشته باشم یکم پیش رفتم و اون زمان فکر میکردم سی پلاس پلاس فقط همین کنسول سیاه رنگ هست که میشه توش کاراکتر های رنگی چاپ کرد و مدام اساتید دانشگاه تکرار میکردند برنامه نویسی حرفه‌ای با سیشارپ هست و من هم تحت تاثیر قرار گرفتم و رفتم سراغش یک پنجره درست کردم و دتا باتن و چند تا ابزار دیگه انداختم و سعی کردم یه تکست رو با زدن دکمه تغییر بدم و همونجا بود که فهمیدم این شاهکار مایکروسافت فقط به درد خودش میخوره و برای فرار کردن ازش رفتم سمت سایت نویسی با پی اچ پی البته توی اون زمان فقط رفتم و فهمیدم باید اچ تی ام ال و سی اس اس یاد بگیرم نمیدونم چرا ولی اون زمان برام یکی از سخت ترین کارهای دنیا یاد گرفتن اچ تی ام ال شده بود و این شد که رفتم دنبال برنامه نویسی اندروید با جاوا و یه دوره که توی سایت اندروید کده تبلیغش می‌شد دوره رو با یکی از دوستانم خریدیم و شروع کردیم یه وقفه توی انتشار این دوره افتاد که شد بهونه برای من که برم سراغ یه زبان دیگه و اینبار نوبت پایتون بود یک زبان ساده عالی و همه کاره شروع کردم و خیلی توش پیش رفتم میخواستم برم سراغ سایت نویسی باهاش البته اندروید نویسی باهاش با kivy رو هم تست کردم ولی موفق نبودم . توی همون موقع ها بود که توی پایتون داشتم حرفه ای میشدم که استاد پروژّ داد و گفت فقط باید با سیشارپ انجام بشه من بهش گفتم با پایتون انجام میدم قبول کرد و من هم رفتم سراغ کتابخانه tkinter که یک کتابخانه برای طراحی رابط کاربری داخل پایتون هست و دوره‌های آموزشش رو هم بعد یاد گرفتن توی همین سایت منشتر کردم میتونید مطالعه کنید .تقریبا کل برنامه ای که استاد برای درس مهندسی نرم افزار یک میخواست رو زدم ولی براش نفرستادم و قدم اخر کار رو نرفتم نمیدونم چرا از همون اول با پروژه دادن به استاد مشکل داشتم ولی خوبی که برای من داشت این پروژه این بود که فهمیدم انگار این کتابخانه با مولتی ترد کار کردن مشکلاتی داره و رهاش کردم رفتم ببینم چه کتابخانه های دیگه ای هست دیدم همه دارند از pyqt تعریف میکنند سرچ کردم دیدم کیوت یک فریمورک عالی هست و ازش خیلی استفاده میشه بعد فهمیدم این فریمورک اصلش بر پایه سی پلاس پلاس هست و منم دیدم که دیگه سی پلاس پلاس که عاشقش بودم گرافیک هم داره برگشتم سراغش توی این دوره مخالف زیاد داشتم چون همون دوستم که با کیو بیسیک کار کرده بود این اواخر چسبیده بود به سیشارپ و من هم به یک بازی نویس که باهاش آشنا شده بودم معرفیش کردم و ترهان کار میکرد و تقریبا با بازی هایی که توی کافه بازار منتشر کرده بود پول در میاورد و همینطور پروژه هایی که میزد . دوستانی که نزدیکم بودند مدام بهم گوشزد میکردند که فلانی داره پول در میاره و تو داری اشتباه میری راه رو و ... منم تصمیم گرفتم کلا فازم رو جدا کنم لینوکس رو نصب کردم و شروع کردم به کار کردن سی پلاس پلاس و کیوت روی لینوکس و گفتم من اصلا برای پول کار نمیکنم برای دل خودم کار میکنم چند ماهی مدام داشتند منو مسخره میکردند ولی برام مهم نبود چون داشتم راه خودم رو میرفتم توی سی پلاس پلاس و پایتون حرفه ای شدم ولی انگار کار نبود براش و بازار کارش خیلی خراب بود داشتم نا امید میشدم و میخواستم برم سراغ شغل پدری یعنی گلکاری ولی یه پروژه خورد یک برنامه بازی خونه سازی میخواست و من هم گرفتم کار رو انجام دادم چون پروژه دانشجویی بود خیلی اذیت شدم هر لحظه یه چیزی رو تغییر میداد و از اون به بعد با خودم عهد بستم دیگه پروژه دانشجویی نگیرم بعد اون دوباره یه پروژه قرعه کشی خورد بهم و اونم زدم ولی باز توی نیاز هاش تغییر داد و چون قرارداد ننوشته بودم چاره ای نداشتم جز این که طبق میلش عمل کنم تا پولم رو بگیرم ولی همین موقع ها بود که یک اتفاق مهم برام افتاد و یه پیشنهاد عالی بهم خورد که توی قسمت بعدی براتون توضیح میدم

نظر فراموش نشه

اشکالات تایپی و نگارشی رو هم به بزرگی خودتون ببخشید و اگر هست بهم تذکر بدید با شماره خط تا درستشون کنم

 

بقیه پست های سری :