تولید کننده آموزش و محصولات مبتنی بر برنامه نویسی مدرن

۴ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۷ ثبت شده است

اشتراک یک تجربه قسمت چهارم : شرایط کاری خوب یا بهتر یا عالی یا عالی تر ؟

با سلام

ببخشید این یکی خیلی دیر شد چون برای یک سفر کاری رفته بودم تهران و دیشب برگشتم . این تهران رفتن رو گفتم که یه مقدمه ای باشه بر شروع این قسمت .

تا اونجا گفتم که یزد مشغول به کار بودم و داشتم با اتریش هم همکاری میکردم ولی بیشتر درگیر کار یزد بودم چون به شدت گیر افتاده بودیم و نیاز بود بیشتر وقت بگذاریم یکروز سر کار توی شرکت یزد توی تلگرام یکی بهم پیام داد و گفت

- سلام خوبی آقای صباغی؟

من - سلام بفرمایید ممنون خوبم شکر خدا شما هم  انشالله خوب باشید

- ممنون شما ساکن تهران هستید ؟

من - خیر چطور ؟

- یه پیشنهاد کاری داشتم براتون دوست ندارید ساکن تهران بشید ؟

من - بفرمایید میشنوم

یک لحظه نمیدونم چرا تمام مشکلاتی که توی کار یزد بود توی ذهنم گذشت از عقب و جلو شدن قول و قرار ها و حقوق پایینی که خودم برای این که کار برام بشه نمونه کار قبول کرده بودم و این که مجبورشدم کاری که قرار بود دور کاری باشه رو بکنم کار تمام وقت حضوری و بعد این که مرخصی گرفتم از دانشگاه  که بتونم روی کار اتریش وقت بذارم ولی بیشتر چربیده سمت یزد و در انتها نگاهی به تاریخ کردم دیدم یک هفته بیشتر به انتهای قرارداد حدودا 4 ماهم بیشتر نمونده بود

من - پیشنهاد از کارهای فعلیم بهتر باشه چرا که نه

 

ادامه مطلب...
۲۳ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۳:۳۹ ۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
بهنام صباغی

اشتراک یک تجربه : قسمت سوم اولین پروژه و شروع کار جدی

بنام خدا

خب به اینجا رسیدیم که از پروژه گرفتن نا امید شده بودم و میخواستم برم توی گلخونه پدری مشغول به کار بشم که پروژه قرعه کشی بهم خورد همون زمان که داشتم اون رو انجام میدادم یکی از دوستان بهم پیام داد توی تلگرام و گفت

ـ یه پروژه هست میتونی بزنی ؟

من در مورد پروژه و زمانش پرسیدم بهم یه پی دی اف داد دیدم پروژه بهش میخوره سنگین باشه و صنعتی هم هست برای یک معدن بود انگار ولی درست نمیدونستم چی هست و چی میخواند و زمان گفته شده هم دو ماه بود به نظرم کم اومد گفتم یک نفری نمیشه انجام داد و بیخیالش شدم چند ده دقیقه ای بعد یکی پیام داد گفت

- سلام جناب صباغی راستش ما یه پروژه داریم

من شک کردم حتما همونه ولی به روی خودم نیاوردم( با عرض معذرت از مدیر شرکتی که توش کار میکردم برای همین پروژه معدن در واقع ایشون بهم پیام دادند )

گفتم ـ خب بفرمایید چی هست پروژتون و چقدر زمان داره

مدیر ـ والا ما برای فاز اولش دو ماه زمان در نظر گرفتیم و از شما میخوایم مشاور ما باشید توی این پروژه ما خودمون یک شرکت نرم افزاری هستیم که تجربه کمی توی این زمینه داریم میخواستیم اگر امکانش هست شما به تیممون آموزش بدید و انشاء الله کار رو پیش ببریم البته پروژه احتمالا تا عید ادامه داره ولی برای فاز اول زمانی که داریم محدوده

من پیش خودم حساب کردم دیدم من اگر یک نفری هم میدادند بهم این پروژه رو میتونستم توی سه ماه انجام بدم حالا که خودشون سه تا نیرو دارند و قراره آموزش بدم که صد درصد کار تموم میشه و مشکلی نیست

در مورد خود پروژه هم گفت : ما میخوایم یه مدل سه بعدی معدن رو نشون بدیم و روش بتونیم نواحی رو انتخاب کنیم

بهش گفتم اگر امکانش هست یه مهلتی بدید بررسی کنم خبر میدم

رفتم توی مثال های کیوت (Qt) دیدم همچین مثالی رو اصلا خودش داره که یه مدل سه بعدی نشون داده و با کلیک روش یه ناحیه انتخاب میشه اومدم بهش گفتم

ـ مشکلی برای انجامش نیست خود کیوت هم مثال ازش داره

از مثال کیوت هم براش فیلم فرستادم به شدت شگفت زده شد و گفت

- این دقیقا همون چیزی هست که ما میخوایم فقط با یکم تغییر پس میتونیم همکاری داشته باشیم ؟

راستش برام خیلی عجیب بود که چرا وقتی فهمید مثال آمادش هست و میتونه با کمی تغییر بکندش اونی که میخواد چرا منو مپیچوند ؟ منم قول کردم و گفت

- اگر لازم باشه برای مدت مثلا یک هفته بیاید یزد برای آموزش تیم که مشکلی ندارید ؟

من ـ نه مشکلی نیست لازم باشه میتونم بیام در حد یک هفته

مدیر - بی زحمت نمونه کارهاتون رو برام بفرستید بررسی کنم

اینجا بود که انگار آب یخ ریختند روم چون خیلی نمونه کار بزرگی نداشتم که بشه ارائه داد ولی یه دوره آموزشی داشتم و یه کتاب ترجمه شده از روی یه مقاله روی وب و یه پروژه بازی دوز با کیوت و چند تا خورده پروژه دیگه همون ها رو با آب و تاب توضیح دادم براش و فرستادم

مدیر - پس من بهتون خبر میدم

ادامه مطلب...
۱۶ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۳:۱۹ ۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
بهنام صباغی

اشتراک یک تجربه قسمت دوم ای نام تو بهترین سرآغاز (شروع برنامه نویسی )

به نام خدا

من هم اوایل که میخواستم شروع کنم کلی سر در گم بودم و یادمه توی دوره راهنمایی اولین بار به ذهنم رسید که برنامه نویس کامپیوتر بشم ولی با گذشت زمان به این نتیجه رسیدم که هک خیلی هیجان بیشتری داره و تصمیم گرفتم هکر بشم و در به در دنبال راهی بودم که به خواستم برسم البته انکار نمیکنم مدتها بود دنبال یه کتاب میگشتم که بخونم و هکر بشم چون هیچ دید درستی از این فضایا و فضای موجود نداشتم ولی به دلیل درگیری با تحصیل و هم زمان کار کردن توی گلخونه پدریم کم کم تبش خوابید ولی به عنوان هدفم باقی موند و تصمیم گرفتم از مسیر تحصیل بهش برسم اون زمان یادمه برنامه تلوزیونی توی شبکه 7 ، شبکه آموزش ، رو دنبال میکردم فکر میکنم اوایل اسمش صفر و یک بود بعد شد برخط و بعد اگر اشتباه نکنم شد برنامه کافه فناوری و رفت شبکه 4 این اواخر هم مجریش آرش برهمند بود یادمه توی این برنامه یکبار از یکی از اساتید دانشگاه امیر کبیر دعوت کرده بودند اسمش رو یادم نیست دقیق فکر میکنم سهیل بود اسم اون استاد و داشت در مورد همه چیر صحبت می‌کرد یکجا رسید به سوالات بینندگان یکی پرسیده بود "چطوری هکر بشم ؟" و این دقیقا سوال من بود جالب بود بعد شنیدن این سوال اون استاد دانشگاه خندید و گفت :

- هکر شدن به این راحتی نیست و اینطوری نیست شما شب بخوابید صبح هکر از خواب بیدار بشید هکر شدن یک پروسه کاملا زمانبر هست و نیاز داره شما سطح دانش بالایی از حوزه کامپیوتر و شناخت سیستم ها و زبان ها و شبکه داشته باشید و هیچ کتابی وجود نداره شما بخونید و هکر بشید شاید لازم باشه سالها وقت بگذارید کتابهای مختلف بخونید تا بتونید به این حوزه ورود پیدا کنید البته اینجا هم رسانه ملی هست و من نمیتونم خیلی مسئله رو باز کنم ولی در این حد بگم که اگر میخواید یک هکر خوب بشید سعی کنید یک امنیت شبکه کار خوب بشید و فرق این دوتا این هست که امنیت شبکه رو کسی میتونه تامین کنه که یک هکر قدر باشه و از اون هکر قدر هم یکم بیشتر بلد باشه و دانشش رو در جهت مثبت استفاده کنه .

اینجا بود که مجری پرید وسط حرفش و گفت :

- خیلی هم عالی به عنوان کسی که نمیتونه راهنمایی کنه خیلی هم خوب راهنمایی کردید . خب سوال بعدی رو میپرسم دوستی پرسیدند که با چه زبانی شروع به کار کنم ؟

استاد دانشگاه گفت :

- ببینید قرار نیست شما با یک زبان کار کنید و همه کارهاتون پیش بره ولی برای شروع به نظر من زبان سی پلاس پلاس خوبه چون توی زمینه های مختلفی مثل صنایع فضایی و نوشتن برنامه های بزرگ و صنعتی و حتی ویروس نویسی استفاده میشه

باز مجری اومد و گفت :

- خیلی هم ممنون از راهنمایی های شما

ادامه مطلب...
۱۵ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۲:۵۵ ۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
بهنام صباغی

اشتراک یک تجربه قسمت اول

با سلام

دوستان میخوام توی این سری مطالب براتون در مورد تجربیاتی که کسب کردم بگم و البته ممکنه اینها تجربیات یونیک من باشه با توجه به مسیری که رفتم و پیشامد هایی که برام پیش اومده ممکنه هرکس تجربه متفاوتی داشته باشه و ممنون میشم اگر بقیه دوستانی که تجربه دارند توی نظرات به اشتراک بگذارند .

 

مقدمه

من تجربیات خودم از این دور‌ه‌های زمانی توی فرایند یادگیری رو براتون میگم امیدوارم مفید باشه .

  • خیلی از دوستان نمیدونند از کجا شروع کنند و مدام دنبال این هستند که از کجا و با چی شروع کنند ؟
  • خیلی دیگه از دوستان شروع کردند پیش رفتند و به جایی رسیدند که فهمیدند اشتباه ابزار و زبانشون رو انتخاب کردند حالا میخواند بدونند باید چکار کنند ؟

  • یک سری از دوستان زبان درستی رو انتخاب کردند و توی بیس اون زبان حرفه‌ای شدند ولی نمیتونند کار بگیرند چون همیشه کارهایی که میخوره یه بخش بزرگی داره که استفاده از یک کتابخانه خاص رو میطلبه و نمیدونند باید چکار کنند چون یاد گرفتن یک کتابخانه که زمانبر هست و ممکنه فقط توی اون یک پروژه به کارشون بیاد میخواند ببینند آیا باید یک کتابخانه خاص که خیلی پر کاربرد هست رو یاد بگیرند ؟

  • یک سری از دوستان از این مراحل رد شدند و دارند کار میکنند ولی مدام توی پروژه های بقیه کد میزنند و وقتی میخواند خودشون پروژه بگیرند به مشکلات خیلی بزرگتری میخورند مثلا این که ساختار برنامه مدیریتش سخته و با بزرگ شدن از دست ادم در میره یا وقتی بزرگ میشه و پیش میره متوجه میشی یه جایی رو اشتباه کردی که نیاز هست برگردی و از صفر بیس کار رو دوباره بزنی و این خیلی زمانبر هست و میخواند بدونند راه درستش چی هست ؟

  • یک سری از دوستان میتونند خودشون خوب کار کنند و ساختار یک برنامه رو به تنهایی خوب شکل میدند ولی وقتی قراره یا یک سری برنامه نویس دیگه کار کنند مدیریت اونها در کنار کد زدن براشون خیلی عجیبه و هر کاری میکنند یکجای کار از دستشون در میره و اگر هم بخواند زمانی زیادی روی تربیت تک تک افراد گروه بگذارند باعث میشه از زمان تعیین شده بزنند بیرون و این اصلا خوشایند نیست و دنبال راهکار می‌گردند

  • یک سری از دوستان کارشون خوبه ولی ترس از گرفتن پروژه های بزرگ دارند و نگران این هستند اگر زمان بندیشون درست نباشه چه اتفاقی میوفته ؟

  • یک سری از دوستان کارشون خوبه و کم وبیش توی کار پیش رفتند و حالا نمیدونند باید به تحصیل کنار کار ادامه بدند یا فقط وقت طلف کردن هست و رهاش کنند ؟

  • یک سری سر دو راهی موندند که وقتی در این حد حرفه‌ای هستند و از اونطرف هم درخواست کار براشون هست برند یا بمونند ؟

و مشکلات دیگری که بعدا به این لیست اضافه خواهد شد یا از این لیست جا افتاده .

خب همونطور که احتمالا متوجه شدید قرار نیست همه این قضایا رو توی یک پست براتون شرح بدم و به مرور پست های این سری منتشر می‌شوند ولی لینک تمام پست ها در این پست قرار می‌گیرد پس حتما این پست رو به بوکمارک های خودتون اضافه کنید تا بتونید این سری رو دنبال کنید .

نام و لینک بقی قسمت ها در ادامه مطالب

 

۱۵ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۲:۰۷ ۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
بهنام صباغی