با سلام خدمت دوستان میخوام یه مبحثی که از ته ذهنم گذر میکنه رو باز کنم.

من با ساختار درس و دانشگاه فعلی مشکل دارم البته من توی یک دانشگاه دولتی به مدت 4 سال درس قرار بود بخونم. میگم قرار بود چون نخوندم و ترم 8 انصراف نامه رو تقدیم دانشگاه کردم و باز اسم نوشتم دانشگاه البته اینبار دانشگاه پیام‌نور که کمتر اساتید عزیز به دست و پام بپیچند برای حضور و غیاب و البته از این نمیشه گذشت که دلیل اصلیم برای ثبت نام دوباره این بود که سربازیم رو عقب بندازم چون الان توی دوره‌ای هستم که دارم با سرعت پیش میره و دو سال نگهبانی افتابه دادن به شدت منو از زندگیم عقب میندازه و چرخ‌های پیشرفتم رو که الان تازه دارند درست درمون راه میرند رو در هم می‌کشنه.

شاید یک عده تا به اینجای کار باهام موافق باشند یک عده مخالف ولی چیزی که مهمه اینه که من بعد 4 سال هیچ مدرکی ندارم ولی آدمی هستم که این 4 سال چندین برابر اون شاگرد اولی که با معدل 19 فارق شد مطالعه کردم و از علمی که به دست آوردم استفاده کردم.

برام عجیبه چرا یکی که میشینه فقط شبای امتحان یه سری درس که به قول استاد مال عهد دایناسور های کامپیوتری هست و اصلا دیگه استفاده نداره رو پاس میکنه توی این سیستم ارزش دهی از منی که رفتم دنبال علم روز و هم مطالعم بیشتر بوده و شبانه روزی و هم از علمم استفاده کردم از من بار ارزش تر حساب میشه به اون مدرک میدند به من نامه انصرافی. یک جای کار مشکل داره داشتم با خودم فکر می‌کردم به یک راه حل رسیدم به نظرم جالب اومد اگر این سیستم ارزش دهی به شکلی دیگه پیاده می‌شد. یعنی یک ماهیت بالاتر به خودش میگرفت و دانشگاه هم واقعا جایگاهی برای علم و دانش به روز و قابل استفاده البته شاید یکم سخت باشه منظورم رو بیان کنم ولی تمام سعیمو میکنم خوب توضیح بدم امیدوارم متوجه بشید خیلی ساده الان بگم میخوام شرایط ایده آلی که اگر الان پیاده شده بود وضعمون این نبود رو بگم پس گوش بدید .

فرض کنید سیستم ارزش دهی نتیجه ها رو بررسی می‌کرد بجای امتحان گرفتن یعنی برای این که کسی مدرک بگیره نیاز نبود شب امتحان بشینه بخونه نمره بالای 19 بگیره و پاس بشه بلکه اینطوری بود که کسی که علمی رو حالا به هر روشی و در هر کجا یاد گرفته وقتی یک کار واقعی توی دنیای واقعی انجام میداد به اندازه بزرگی و اهمیت کار بهش ارزش داده می‌شد.

مثلا اگر یکی توی یک پروژه ملی مشارکت داشت امتیازش بیشتر از کسی میشد که دوره‌های آموزشی رو گذرونده ولی بزرگ ترین پروژه برنامه نویسی که انجام داده ماشین حساب بوده که تازه از اون هم کسیاستفاده نمیکنه.

البته من دارم روی مبحث تخصصی خودم صحبت میکنم که برنامه نویسی هست ولی برای همه رشته ها فکر میکنم قابل پیاده سازی باشه.

اینطوری دیگه مهم نبود توی این سیستم کی داره از کجا دانش به دست میاره برای انجام کار و میتونست فقط با نتایج واقعی ارزش گذاری بشه.

خب شاید به نظرتون من توی این مفهوم دانشگاه رو نادیده گرفته باشم ولی اینطور نیست دانشگاه باید بتونه طبق سیستم ارزش گذاری اساتید بدرد بخور جذب کنه که در وسط میدان هستند نه اساتیدی که جزوه های پدرانشون رو تدریس میکنند که اونها هم از پدرانشون جزوات رو به ارث بردند.

اینطوری دانشگاه یک مکان برای آموزش میشد و استعداد های خوبی هم شکوفا میشد و در ازای آموزشی که میداد پول میگرفت ولی اجباری برای گذراندن دوره های نامرتبط نبود و برای ارزش گذاری شدن اصلا نیازی نبود حتما توی دانشگاه باشی اینطوری میشد کلی از منابع دیگه رو هم برای آموزش استفاده کرد مثلا همین سایت های آموزش ویدئویی که خیلی بازده بهتری از دانشگاه های الان میتونند داشته باشند.

در مورد سربازی که الان شده بزرگ ترین مشکل جوانان امروز هم راه حل قشنگی دارم می‌شد وقتی کسی به سن سربازی میرسه بررسی کنند اگر امتیازش توی این سیستم امتیاز دهی کمتر از یک مقداری بود مجبورش میکردند بره سربازی البته نه برای نگهبانی افتابه دادن بلکه برای آموزش دیدن یعنی دو سال آموزش اجباری که در ابتدای اون یک علاقه سنجی و استعداد سنجی انجام می‌شد.

اینطوری هم رشد علمی کشور بالا میرفت هم چپ و راست محتاج مذارکه های تو خالی و باج دادن به کشور های خارجی نبودیم و جوانانمون هم تا سن سربازی یا خودشون کاره‌ای شده بودند که برای کشور و خودشون بهتر بود یا توی دوره سربازی طبق علاقشون دو سال آموزش میدیدند که بعد از اون آموزش قطعا یک کارآفرین میشدند و دیگه نگران فرار مغز ها هم نبودیم چون دیگه همه مغز بودند و رفتن چند نفر برامون اهمیت نداشت.

 

از مشکلات سیستم آموزش و ارزش دهی فعلی فکر میکنم نیاز نیست براتون بگم چون زیاد دیدید کسانی که فوق لیسانس مهندسی نرم افزار دارند و وقتی میپرسی بزرگ ترین نرم افزاری که نوشتی چیه میگه با رفیقام دسته جمعی یه ماشین حساب نوشتیم تازه اونم با سیشارپ.

و همینطور کم نیستند استعداد هایی که داشتند با سرعت پیش میرفتند و سربازی اومد وسط کار بعد دو سال وقتی برگشتند به دلیل فشار های خانواده و یا جامعه برشون دیگه نتونستند به راه قبلی قدم بگذارند.

خیلی دوست دارم نظرات شما دوستان رو هم در این مورد بدونم.

به پیشنهاد یکی از دوستان عنوان رو ویرایش کردم الان شد دانشگاه یا دانشکاه واقعا انقدر که بعضی دانشگاه های ایران دست و پای آدمو میبندند بیشتر دانشکاه هستند تا دانشگاه.