تولید کننده آموزش و محصولات مبتنی بر برنامه نویسی مدرن

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «راه» ثبت شده است

سیر تکامل از خود به خدا رسیدن

وقتی شروع می‌کنیم به کد زدن میخوایم هرچیزی که میخوایم رو پیاده کنیم. در راستای چیزی که میخوایم تا میتونیم یاد میگریم هرچی به ذهنمون میرسه پیاده می‌کنیم یه عده مینجا میمونند و فقط تا آخر عمر حرفه‌ایشون دارند چیزایی که میخواند رو تولید می‌کنند.

اما یک عده از این مرحله گذر می‌کنیم و میریم به سمت بازار توی بازار دنبال این هستیم که بتونیم برنامه‌هایی بنویسیم که تعداد افراد بیشتری ازش استفاده کنند چون تفکرمون اینه که هرچقدر آدمای بیشتری کارمون رو بخواند ارزش کارمون بیشتره و درآمد ازش بیشتره یکم که میگذره چشممون کم و بیش به کارهایی باز میشه که برای این که نتیجه برنامت رو بخوای تمیز در بیاری نیاز نیست با نیاز های تعداد زیادی آدم متناسبش کنی واضح تر بخوام بگم اینه که وقتی برنامه عمومی می‌نویسی نیازه اگر 1 مایون نفر دارند ازش استفاده میکنند این برنامه باب میل همه اون یک ملیون نفر باشه وگرنه با صرف کمتر از 30 ثانیه وقت کلا کارتو از زندگیشون پاک می‌کنند و این پایان کارته برای اون فرد ولی این قضیه به این سادگی نیست هرچقدر تعداد افراد بره بالاتر هم کار سخت تر میشه هم تناقضات بیشتر میشه چون یکی یه چیزی رو میخواد ولی اون یکی دقیقا مخالف اینو میخواد تا از برنامه استفاده کنه بعد یک مدت سر و کله زدن با افراد یک عده میرند سمت کارهای سازمانی که قراره نیاز تعداد محدودی رو برطرف کنند و همه هم قراره از گلوگاه مدیر رد بشه درخواستهاشون اینطوری قضیه راحت تره ولی بعد یک مدت باز مشکلاتی پیش میاد نارضایتی افراد پیش میاد خواسته‌های عجیب و متناقض که باعث میشه وقتی برنامت داره مثل یک ماشین با سرعت بالا میره یکدفعه بزنی دنده عقب همه چیزو نابود کنی بعد از یک مدت یک عده از این مرحله هم گذر میکنند و میرند سمت انجام کاری که کسی نمیخواد یا اگر بخوایم دقیق تر بگیم خیلی‌ها نیاز دارند بهش ولی اصلا از وجود این نیاز خبر ندارند یا در بعضی موارد در مرحله بعد سراغ ایجاد نیاز می‌رند یعنی نرم‌افزاری رو تولید میکنند که وقتی به طرف معرفی میشه طرف کم کم بهش وابسته میشه و یک نیاز جدید براش ایجاد میشه نیازی که اصلا تا این حد بهش بها داده نشده بود و اصلا شاید نیاز هم نبود بها داده بشه بهش.

ادامه مطلب...
۲۹ بهمن ۹۷ ، ۱۹:۵۹ ۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بهنام صباغی

علم دور ریز

برای نوشتن پروژه راه‌های اصولی هست مثل این که اول تمام نیاز‌های پروژه رو بدونیم و تمام نیازها و راه‌های رسیدن بهش رو بررسی کنیم معماری رو مشخص کنیم و بعد شروع به کد زدن کنیم.

اما حقیقت اینه که توی پروژه معمولا به این شکل پیش نمیریم و مشتری هم نمیتونه در اول کار تمام نیاز های خودش رو به صورتی که توی ذهن خودش هست بیان کنه و یا بعد از بیان کردن ممکنه با تکمیل پروژه تصمیم بگیره قسمتی رو تغییر بده و بهتر یا بدترش کنه به تصمیم خودش بستگی داره ولی این کار هزینه رو میبره بالا چون مجبور می‌شیم یک راه جدید رو برای اعمال نیاز بریم.

من نمیخوام بهتون درس مهندسی نرم افزار بدم برعکس من یک عمر از همه مواردی که توی زندگیم و توی بقیه مشاغلی که داشتم برام پیش اومده بود توی برنامه نویسی استفاده کردم و به نظرم رسید که الان وقت اینه یه چیزایی هم از این شغل یاد بگیرم و وارد زندگیم کنم البته توی این پست میخوام از این اصل مهندسی نرم افزار در تحقیق و یادگیریم استفاده کنم. الان که به گذشته نگاه می‌کنم از وقتی شروع به یاد گیری کردم خیلی موازد و موضوعات رو دنبالش رفتم تا سطح مقدماتی یا متوسط یا بعضا پیشرفته ولی خیلی از این موضوعات حتی یک بار هم به کارم نیومد مثلا من رفتم سراغ انیمیشن سازی یاد گرفتم تا حدی وقت گاشتم براش ولی من انیمیشن ساز نیستم و قرار هم نیست بشم البته علاقه دارم ولی علاقه تنها عنصر مهم برای این که شغلم رو انتخاب کنم نیست و این رو میدونستم که انیمیشن سازی قرار نیست شغل اصلی من باشه ولی باز براش وقت گذاشتم و الان که نگاه می‌کنم یجورایی این علمم دور ریز شده چون ازش استفاده‌ای نمی‌کنم.

ادامه مطلب...
۲۳ دی ۹۷ ، ۰۰:۲۱ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
بهنام صباغی

دانشگاه یا دانشکاه

با سلام خدمت دوستان میخوام یه مبحثی که از ته ذهنم گذر میکنه رو باز کنم.

من با ساختار درس و دانشگاه فعلی مشکل دارم البته من توی یک دانشگاه دولتی به مدت 4 سال درس قرار بود بخونم. میگم قرار بود چون نخوندم و ترم 8 انصراف نامه رو تقدیم دانشگاه کردم و باز اسم نوشتم دانشگاه البته اینبار دانشگاه پیام‌نور که کمتر اساتید عزیز به دست و پام بپیچند برای حضور و غیاب و البته از این نمیشه گذشت که دلیل اصلیم برای ثبت نام دوباره این بود که سربازیم رو عقب بندازم چون الان توی دوره‌ای هستم که دارم با سرعت پیش میره و دو سال نگهبانی افتابه دادن به شدت منو از زندگیم عقب میندازه و چرخ‌های پیشرفتم رو که الان تازه دارند درست درمون راه میرند رو در هم می‌کشنه.

شاید یک عده تا به اینجای کار باهام موافق باشند یک عده مخالف ولی چیزی که مهمه اینه که من بعد 4 سال هیچ مدرکی ندارم ولی آدمی هستم که این 4 سال چندین برابر اون شاگرد اولی که با معدل 19 فارق شد مطالعه کردم و از علمی که به دست آوردم استفاده کردم.

ادامه مطلب...
۰۹ آذر ۹۷ ، ۲۲:۲۷ ۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بهنام صباغی